61 دقیقه
1402
ایران |
این فیلم تصویری است معناگرا در جستجوی راز زندگی از زبان «باد و مرد چوپانی» که همراه همسرش در کوهستان زندگی می کند.
شاید همه ما نی لبک چوپانی ناپیدا باشیم که او در ما می دمد و موسیقی بی پایان هستی شکل می گیرد. پیرمرد چوپان به سرشتن دنیایی می پردازد که باعث روسیاهی نیست. رازِ آواها را می داند و گله اش را هدایت می کند. با هر آوا گله را به راهی تازه می خواند. حرف زدن را متوقف می کند و به هستی گوش می سپارد با آهنگ خورشید قدم بر می دارد. نه در آنچه که گذشت می ماند و نه برای آنچه روز بعد انجام خواهد داد هیاهویی به راه می اندازد. لحظه حال را به صورت ابدیت احساس می کند. لحظه ی دیگری وجود ندارد.
بیم و امیدش را باید کشف کرد و از چشمان او جهان پیش رو را نگریست. و آنگاه عمیق ترین راز چوپان شایسته ترین راز قابل بیان در این فیلم خواهد بود، رازی که در دستان باد نهفته است، خوب که به نسیم یا طوفان گوش بسپاری هر روز و شب آوای آن راز را همراه چوپان تکرار می کنند؛
این راز هیچ گاه به سادگی تسلیم محیط مادی سینمای ما نمی شود اما با دیدن درختی شکوفه داده یا ستاره ی صبح که دیری نمی پایند، فریاد می زند: "آه" من هستم و هیچ چیز دیگر نمی تواند دلیل وجود من باشد.
این فیلم شما را به تماشای «باد» دعوت می کند تا آهنگ آن را بشنوید که در میان زمزمه ها و فریادهایش از رمز و راز «بودن» در این دنیا برای ما سخن می گوید.آیا می توان سکوت و هیاهو را همزمان به تماشا نشست؟
این فیلم شما را به تماشای «گفتگوی باد و چوپان پیر در میان کوه» دعوت می کند تا آهنگ آنها را بشنوید که در میان زمزمه ها و فریادهایشان از رمز و راز «بودن» در این دنیا صحبت می کنند. و در پایان، چه کسی می داند آخرین آهنگ را چه کسی می خواند؟
تهیه کننده:
مسعود سخاوت دوست
کارگردان:
الهام اسدی
برای ثبت نظر ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید!